تساوی زن و مرد در آفرینش و تکامل
برخلاف نظرات تحقیرآمیز مذاهب باطله و دشمنان اسلام، از جمله موضوعات مورد توجه قرآن مجید مسئله خلقت زن و ارزش اوست. هیچ یک از کتب سماوی و ادیان الهی به اندازهٔ اسلام به زنان ارزش قایل نشدهاند. امروز هم برترین دفاع از ارزش زن باتقوی را باید در کلام مردان الهی جستجو کرد.
آیات متعددی دربارهٔ ارزش زن و تساوی خلقت زن و مرد آمده، از جمله «یا اَیهَا النّاسُ اتَّقُوا رَبَّکمُ الَّذی خَلَقَکُم مِن نَفسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنها زَوجَها وَ بَثَّ مِنهُما رِجالاً کَثیراً وَ نِساءٌ»؛ ای مردم پروا کنید از خدایی که شما را از نفس واحده از یک پدر خلق کرد و از آن جفت او را آفرید و از آن دو، رجال و زنان بسیار پراکنده نمود.
این آیه شریفه فرقی مابین زن و مرد و خلقت آنان قایل نشده و دوگانگی سرشت زن و مرد از آن استخراج نمیشود، بلکه قرآن مجید و حضرات اوصیاء و بزرگان دین با ادلّه و براهین منطقی ثابت میکنند که سرشت و طینت زن و مرد یکی بوده و اسلام به یک نسبت به مردان و زنان توجه نموده است. تنها امتیاز حقیقی مابین انسانها مراتب تقوای آنهاست؛ تقوای هر کسی بیشتر، مقامش در پیشگاه الهی بالاتر، چه زن باشد و چه مرد.
پیروان برخی مذاهب و آیینها عقیده دارند که زن عنصر گناه است و مرد ذاتاً گناهکار نبوده زن سبب گناه اوست و هرجا مرد مرتکب گناهی شود، زن در آن دخالت دارد. آنان مدعی هستند که شیطان اول حوا را فریب داد و سپس آدم به وسیله حوا فریب خورد. در حالی که از قرآن در ماجرای آدم و حوا هرگز چنان معنایی استخراج نمیشود بلکه میفرماید: ما به آدم گفتیم که تو و همسرت در بهشت ساکن باشید و از میوههای بهشت بخورید. در آن مقام که پای شیطان به میان میآید، قرآن ضمایر را به صورت تثنیه یعنی خطاب به دو تا میآورد: «فَوَسوَسَ لَهُمَا الشَّیطانُ»؛ پس شیطان آن دو را وسوسه کرد؛ «فَدَلّیٰهُما بِغُرُورٍ»؛ پس آن دو را به فریب فرود آورد؛ «وَ قاسَمَهُما اِنی لَکُما لَمِنَ النّاصِحینَ»؛ در نزد هر دو قسم یاد کرد که محققاً من از خیرخواهان شما هستم. پس شیطان هر دو را فریب داد نه اول حوا را و بعد به وسیله او آدم را. لذا هرگز برتر بودن مقام آدم و یا تقدیس سرشت او نسبت به حوا ثابت نمیشود.
دیگر از نظرات تحقیرآمیز پیروان آیینهای باطله که دشمنان آن را به اسلام نسبت میدهند، ضعف استعدادهای زن نسبت به مرد است، از اینرو معتقدند مردان ذاتاً بهتر از زنان قادر به طی مراحل معنوی هستند؛ اما از نظر اسلام زن همانند مرد میتواند مراحل کمال را بپیماید. قرآن مجید از بسیاری زنان عالیترین تجلیل را به عمل آورده است، از زنان پاک و همسران حضرت آدم و ابراهیم، از مادران حضرت موسی و عیسی تجلیل نموده و هرجا از یک مرد مقدس، نامی به میان آورده در همان جا از یک زن مقدسه نیز یاد کرده است. اگر زن حضرت نوح و لوط را ناشایست معرفی مینماید، متقابلاً زن فرعون را به بزرگی یاد میکند. مقام معنوی مادر حضرت موسی بدان جا رسید که به او وحی نازل میشد؛ مقام حضرت مریم به جایی رسید که فرشتگان در محراب عبادت با او صحبت میکردند و پیغمبر زمانش، حضرت زکریا در علم و معرفت و مراتب او مات و مبهوت میماند.
برخی از زنان مقامشان حتی از بسیاری از مردان عالم بالاتر است، مقام حضرت خدیجه(س) از مقام بسیاری از مردان برتر است؛ مقام حضرت فاطمه زهرا(س) بعد از حضرت رسول اکرم(ص) و حضرت علی(ع) از مقام همه حضرات انبیاء و اوصیاء و اولیاء و حتی فرزندان خود که امام هستند، بالاتر است! بنابراین در سفر «مِنَ الْخَلقِ اِلَی الْحَقُّ» فرقی میان زن و مرد نیست، راه حق برای همه باز است و هر کسی میتواند خود را آمادهٔ طی مراتب معنوی نماید.
بعضی از اهل باطل و ظاهراً پیرو دین آسمانی، راه موفقیت را در تجرّد و عدم تأهل دانستهاند و آن را ریاضتی برای رسیدن به خدا شمردهاند. در صورتی که اسلام با این خرافه سخت مبارزه کرده، تا آنجا که حضرت رسول اکرم(ص) میفرماید: «مِن اَخلاقِ الْانبیاءِ حُبٌّ النٍّساءِ»؛ دوست داشتن زنان از اخلاق انبیاء است.
بعضی دیگر عقیده دارند که خداوند زن را به خاطر مرد آفریده است، اما در قرآن مجید و قوانین مقدس اسلام هرگز چنین خبری نیست، بلکه میفرماید که ما آسمانها و زمین و حیوانات و گیاهان و تمام موجودات را برای انسانها – و نه فقط مرد – آفریدیم؛ و نیز میفرماید: «هُنَّ لِباسٌ لَکُم وَ اَنتُم لِباسٌ لَهُنَّ»؛ زنان زینت شما هستند و شما زینت آنان هستید.
پیامبر اسلام به قدری برای زن ارزش قایل شده که او را امانت مقدس و گرانبهای الهی در نزد مردان میداند «اِتَّقُوا فِی النٍّساءِ فَاِنَّکُم اَخَذتُمُوهُنَّ بِاَمانَةِ اللّهِ»، و مرد در مقام ازدواج موظف به نگهداری نیکوی اوست. حضرت صادق علیهالسلام میفرماید: مرد در مقام ازدواج میگوید: «اَقرَرتُ بِمیثاقَ الَّذی اَخَذَ اللّه»؛ اقرار میکنم به عهدی که خدا از من گرفت، همان عهد و پیمانی که با خدا منعقد کرده: «فَاِمساکٌ بِمَعرُوفٍ اَو تَسریحٌ بِاِحسانٍ»؛ یعنی خدایا با تو عهد و پیمان میبندم که از همسرم خوب نگهداری کنم و اگر وقتی به دلایل شرعی و الهی ناچار به جدایی شدم، به خوبی و احسان طلاق دهم. اگر کسی برخلاف این عهد و پیمان الهی رفتار کند، باید منتظر بلای عظیمی باشد. سالکین حقیقی همواره مراقب پیمانهای خود هستند «وَ الَّذینَ لِاَماناتِهِم وَ عَهدِهِم راعُونَ» زیرا میدانند که خداوند متعال حتماً از چگونگی تعهد آنان پرسش خواهد فرمود «وَ اَوفُوا بِالعَهدِ اِنَّ الْعَهدَ کانَ مَسئُولاً».
آری یکی از شاهکارهای کارخانه خلقت، زن باتقوی است، زن زیبادلی که خویشتن را به زیور تقوی و پاکدامنی و عفت آراسته است. توان گفت که چنین زنی، کوکب فروزان اقبال است که بر سر هر خانوادهای طلوع نماید، افراد آن را از روشنایی سعادت برخوردار میسازد.
سفرای الهی حقایق را به طالبین حقیقی چه زن و چه مرد ابلاغ نمودند، در این راه ذُکوریّت و اُنوثیّت و اوصافی همانند آنها تأثیری ندارند زیرا که عوارضاند نه از فصول و ذاتیات وی. حقیقت انسان، صورت نوعیّه اوست نه ماده و خصوصیات مادی او، لذا اناثیت و ذکوریت از صورت نوعیه خارج بوده در حریم حقیقت انسان راهی ندارد. اساس دین برای تکامل حقیقت انسان بوده و ضامن سعادت واقعیت اوست، از اینرو خداوند تبارک و تعالی در قرآن مجید میفرماید: «اِلَیهِ یَصعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ یَرفَعُهُ»؛ سخن پاک صعود میکند به سوی او و عمل صالح آن را بالا میبرد.
تفاوت احکام زن و مرد در مورد نماز در بعضی ایام و یا در مسایلی همچون ارث و شهادت، دال بر نقص اُناث نیست. خداوند متعال امکاناتی را که برای رسیدن به هدف اعلای حیات و سعادت در اختیار طایفه ذکور نهاده، طایفه اناث را هم از آن امکانات محروم نفرموده است. نقص اصلی در هر یک از دو طایفه، معلول حرکات غیرالهی نیروهای باطنی اختیاریه است نه معلول تفاوت احکام.