مفهوم توکل
حالاتی که تا رسیدن به مقام وصول علیالخصوص در اواخر سیر، عارض میگردد عبارتند از: توکل، رضا، تسلیم، توحید، اتحاد.
مراد از توکل، تفویض امر است به تدبیر وکیل علیالاطلاق؛ واگذاری امور است بر مالک مطلقیه. توکل، اظهار عجز و ناتوانی است در همه امور و انقطاع بنده از ماسویالله. توکل این نیست که انسان از همهٔ کارها دست باز دارد و به خدا واگذارد. سالک راه حق باید بداند که در وقوع همه کارها شروط مؤثر نیست، و نیز وقوع همهٔ کارها در غیر شروط نیست، بلکه تنها در وقوع بعضی کارها شروط مؤثر است.
اگر کسی وقوع تمام کارها را در غیر شروط بداند، جبر در خیال آید و اگر وقوع تمام کارها را به شروط نسبت دهد، قدر در خیال آید و اگر به نظر راست بنگرد، نه جبر مطلق است و نه قدر مطلق. بدون علم بر جبر و قدر، توکل حاصل نشود و حصول کمال این علم بدون ریاضت قوهٔ عاقله میسر نگردد. خداوند تبارک و تعالی نظام اسباب و علل را در عالم قرار داده و برای هرچیزی وسیلهای تعیین فرموده، لکن مؤمن واقعی مؤثر حقیقی را جز خدا نمیداند و اتکائش به اوست. معتقد است که شفا دهنده و روزی دهندهٔ حقیقی اوست، چه با وجود اسباب ظاهری و عادی و چه با عدم آنها «وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا»
خداوند متعال نعمتهایی را که به بشر عطا فرموده, قادر است در آنی از او سلب کند یا آنها را افزونتر گرداند. اوست که اتصالاً بندگان خود را به درخواست حاجات امر میفرماید و اجابت آنها را ضمانت میکند.