جستجو
تنظیمات عمومی
دقیقا مطابق با مورد نوشتاری
جستجو در فهرست‌ها
جستجو در محتوی
انتخاب همه کتاب‌ها
سفر به کعبه جانان جلد اول
سفر به کعبه جانان جلد دوم
سفر به کعبه جانان جلد سوم
سفر به کعبه جانان جلد چهارم
تعلیم و تربیت و ارشاد
کعبه مصباح الطاهرین
مبدا و معاد
نبوت و امامت

ارادت‌ و علوّ‌ همت

یکی‌ از سازنده‌ترین‌ اصول‌ انسانی، این‌ رهنمود حکیمانه‌ است‌ «هِمَمُ‌ الرِّجالِ‌ تَقلَعُ‌ الْجِبالَ»؛ همت‌های‌ مردان‌ کوه‌ها را از جا برمی‌کند. همت‌ عالی‌ به‌ توفیق‌ حق‌ انسان‌ را به‌ سرمنزل‌ مقصود و مقصد می‌رساند.

همت‌ عالی‌ معلول‌ ارادهٔ‌ الهی‌ انسان‌ است. جمع‌ سایر شرایط‌ همت‌ توأم‌ با ارادهٔ‌ ضعیف، مثمر ثمر نیست. اگر هستی‌ کاینات‌ نشانی‌ از هستی‌ خداوندی‌ دارد و همه‌ علوم‌ و معارف‌ بشری‌ نمونه‌ای‌ از علم‌ خداوندی‌ است، ارادهٔ‌ الهی‌ انسان‌ نیز جلوه‌ای‌ از ارادهٔ‌ خداوندی‌ است.

انسان‌ به‌ واسطه‌ همت‌ الهی‌ می‌تواند به‌ مقامات‌ عالیه‌ پرواز کند «اَلْمَرءُ‌ یطیرُ‌ بِهِمَّتِهِ‌ کَالطَّیْرِ‌ یَطیرُ‌ بِجَناحَیْهِ» و نیز می‌تواند به‌ واسطهٔ‌ امکانات‌ مادی‌ به‌ خدا تقرب‌ جوید، به‌ شرطی‌ که‌ تمتع‌ طبیعی‌ و بهیمی‌ نداشته‌ و در تصرف‌ هوای‌ نفس‌ قرار نگیرد، تا ابراهیم‌وار از آفت‌ شرک‌ رهایی‌ یابد «اِنّی‌ بَر‌یٌ‌ مِمّا تُشرِکونَ» و دل‌ به‌ خدا بندد «وَجَّهتُ‌ وَجهِیَ‌ لِلَّذی‌ فَطَرَ‌ السَّمٰو‌اتِ‌ وَ‌الْا‌َرضَ». و اگر همت‌ خویش‌ را به‌ کمال‌ رساند، خدای‌ تبارک‌ و تعالی‌ او را عالی‌ترین‌ مقام‌ عنایت‌ فرماید که‌ عبارت‌ است‌ از غنای‌ الهی‌ «وَ‌ وَجَدَک‌َ عائِلاً‌ فَاَ‌غْنیٰ». حضرت‌ سلیمان‌ علیه‌السلام‌ با وجود آن‌ مملکت‌ و حشمت‌ تا همت‌ خود را به‌ کمال‌ نرسانده‌ بود، به‌ دست‌ مبارک‌ خویش‌ زنبیل‌ می‌بافت‌ و نانی‌ به‌ تکلف‌ حاصل‌ می‌کرد.

اگر کسی‌ پرسد اکنون‌ که‌ امکانات‌ مادی‌ موجب‌ تقرب‌ به‌ خداست، چرا آن‌ امکانات‌ را به‌ حبیب‌ خود صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ عنایت‌ نفرمود؟ پاسخ‌ این‌ که‌ خدای‌ تبارک‌ و تعالی‌ بالاترین‌ امکانات‌ را در اختیار محبوب‌ خود نهاد «وَ‌ کانَ‌ فَضلُ‌ اللّهِ‌ عَلَیکَ‌ عَظیماً»، آن‌ کدام‌ فضل‌ عظیم‌ بود؟ تخلّق‌ به‌ اخلاق‌ خدا «وَ‌ اِنَّکَ‌ لَعَلیٰ‌ خُلُقٍ‌ عَظیمٍ».

حضرت‌ موسی‌ خواست‌ مرغ‌ وصال‌ را با تیر و کمان‌ «اَرِنی» شکار کند نتوانست، لکن‌ آن‌ وصال‌ را در حدّ‌ اعلی‌ با صد هزاران‌ اعزاز و اکرام‌ به‌ شست‌ حبیب‌ خدا‌‌(ص) نهادند. حضرت‌ سلیمان‌ با هزاران‌ منّت‌ از خدا خواست‌ «رَبِّ‌ هَب‌ لی‌ مُلکاً» زمام‌ ناقه‌ مملکت‌ به‌ دست‌ نیازمند او نهادند، ولی‌ چندی‌ نگذشت‌ که‌ به‌ آفت‌ «اِنّی‌ اَحبَبتُ‌ حُبَّ‌ الْخَیرِ» مبتلا گردید.

حضرت‌ رسول‌ اکرم‌‌‌(ص) که‌ در سدرةالمنتهی‌ بود، دو جهان‌ را بر او عرضه‌ کردند، او به‌ گوشهٔ‌ چشم‌ همت‌ در آنها ننگریست، لاجرم‌ مقصود دو جهان‌ او را عنایت‌ کردند «وَ‌ لَقَد‌ رَ‌أیٰ‌ مِن‌ آیاتِ‌ رَبِّهِ‌ الْکُبریٰ».

همت‌ عالی‌ و الهی‌ نتایج‌ فوق‌العاده‌ مفید و سازنده‌ای‌ در بر دارد. کسی‌ که‌ خواستار همت‌ بلند است، باید کمال‌ شکیبائی‌ و بردباری‌ را در خود به‌ مقام‌ تحقق‌ در آورد. زیرا نه‌ بدون‌ این‌ دو می‌توان‌ به‌ همت‌ عالی‌ رسید و نه‌ بدون‌ بلند همتی، صبر و شکیبایی‌ ثمر بخش‌ است‌ «اَلْحِلمُ‌ وَ‌الْا‌َناةُ تَوْ‌أَمانِ‌ یُنتِجُهُما عُلُوُّ‌ الهِمَّةِ»؛ شکیبایی‌ و بردباری‌ دو قرین‌اند، علو همت‌ آنها را نتیجه‌ می‌دهد.

اصولاً‌ تمایل، ارادت‌ و اشتیاق‌ سالک‌ عارف‌ به‌ امور الهی‌ است‌ و از موضوعات‌ و امور غیر الهی‌ متنفر و گریزان‌ است. برای‌ رهرو طریق‌ حق‌ این‌ پدیده‌های‌ روانی‌ و حیاتی‌ نه‌ مضر، که‌ یکی‌ از اساسی‌ترین‌ وسایل‌ صیانت‌ ذات‌ و بنیادی‌ترین‌ عوامل‌ ادامهٔ‌ حیات‌ است. آنچه‌ باید مهار شود، جریان‌ و طغیان‌ علیه‌ قانون‌ الهی‌ است‌ که‌ مبادا این‌ نعم‌ عظمی‌ به‌ دست‌ خود انسان‌ مبدل‌ به‌ نقمت‌ گردد. لذا بر جوینده‌ واقعی‌ است‌ که‌ در تقویت‌ الهی‌ ارادت‌ و اشتیاق‌ بکوشد و گرنه‌ خود او در معرض‌ متلاشی‌ شدن‌ و نابودی‌ قرار گیرد.

یکی‌ از عواملی‌ که‌ تأثیر سوئی‌ بر اراده‌ و اشتیاق‌ انسان‌ دارد و حتی‌ می‌تواند همت‌ عالی‌ را در درون‌ او راکد گذارد، لذایذ و آلام‌ است. لذات‌ و آلام‌ دوگونه‌ است: الهی‌ و حقیقی‌ یا غیر الهی‌ و مجازی؛ لذت‌ و المی‌ که‌ سبب‌ انحراف‌ شود غیر الهی‌ است. تموج‌ و اهتزازی‌ در لذت‌ و یا الم‌ غیرالهی، می‌تواند آگاهی‌ و آزادی‌ اراده‌ را کم‌ و بیش‌ در درون‌ آدمی‌ راکد و متوقف‌ سازد.

گاهی‌ شدت‌ تأثیر این‌ دو پدیده‌ به‌ حد‌ی‌ است‌ که‌ مانع‌ تأثیر و فعالیت‌ اصول‌ و آرمان‌های‌ انسانی‌ می‌شود. درد و الم‌ می‌تواند به‌ قدری‌ روان‌ انسان‌ را مختل‌ سازد که‌ موجب‌ تعدی‌ و تجاوز بر حقوق‌ دیگران‌ گردد؛ یا شوق‌ تحصیل‌ لذتی‌ می‌تواند جامعه‌ای‌ را به‌ ورطهٔ‌ هلاکت‌ اندازد. تاریخ‌ بشری‌ مشحون‌ از خودباختگی‌ها و تعدی‌ها و تجاوزهای‌ بیشرمانهٔ‌ ناشی‌ از این‌ دو پدیده‌ است. هیچ‌ نقصی و قساوتی‌ بالاتر از این‌ نیست‌ که‌ آدمی‌ لذایذش‌ را بر آلام‌ دیگران‌ مبتنی‌ سازد.

انسان‌ باید همواره‌ بر مراتب‌ قدرت‌ معنوی‌ خویش‌ بیفزاید و در انبساط‌ و انقباض‌ و نوسانات‌ قلبی، خود را در حد‌ تعادل‌ نگهداشته‌ به‌ افراط‌ و تفریط‌ نگراید. حضرت‌ صادق‌‌‌(ع) فرموده: برای‌ هر کسی‌ گاه‌ گاهی‌ نشاط‌ و انبساط‌ پدید آید و سپس‌ به‌ سستی‌ گراید. خوشا به‌ حال‌ کسی‌ که‌ سستی‌ او رو به‌ خیر شود. حضرت‌ رسول‌ اکرم‌‌‌(ص) نیز می‌فرماید: هر عبادتی‌ را نشاطی‌ است‌ که‌ سپس‌ به‌ سستی‌ گراید، کسی‌ که‌ نشاط‌ عبادت‌ او بر سنت‌ من‌ منتهی‌ شود، هدایت‌ یافته‌ و اگر مخالف‌ سنت‌ من‌ باشد، گمراه‌ شده‌است.

اگر من‌ حقیقی‌ ارتباط‌ خود را با طبیعت‌ بدن‌ و غرایز حیوانی‌ و جهان‌ عینی‌ در انقباض‌ و انبساط‌ و نوسانات‌ مختلف‌ به‌ حد‌ اعلای‌ انسانی‌ رساند، روح‌ توانسته‌ است‌ من‌ را از علایق‌ مادی‌ برهاند. در این‌ مقام، نشاط‌ و انبساط‌ طبیعی‌ از هدف‌ بودن‌ ساقط‌ گشته، سستی‌ و انقباض‌ از من‌ حقیقی‌ دست‌ بردارد، و من‌ حقیقی‌ بدون‌ جستجوی‌ انبساط‌ و نشاط‌ به‌ انجام‌ وظایف‌ خود پردازد، که‌ همانا مدیریت‌ اجزاء حیات‌ انسان‌ و ارتباط‌ او با جهان‌ عینی‌ است. در مسیر حق‌ باید به‌ این‌ نکات‌ توجه‌ خاصی‌ مبذول‌ گردد، بسا سالکینی‌ که‌ به‌ جهت‌ بی‌توجهی‌ بدان‌ منحرف‌ گردیدند.

باید دانست‌ که‌ هیچ‌ عاملی‌ نیرومندتر از علو همت‌ در مقابله‌ با این‌ امر نیست. تنها علو همت‌ می‌تواند آرامش‌ و ثبات‌ انسان‌ را در برابر تأثیرات‌ منفی‌ آن‌ دو پدیده‌ حفظ‌ نماید و با آشنا ساختن‌ انسان‌ با راز اصلی‌ روح، وصول‌ به‌ کمال‌ معرفت‌ را تضمین‌ کند.

بنابراین‌ در حصول‌ آلام‌ و لذایذ دقت‌ بسیار لازم‌ است‌ تا مبادا این‌ دو پدیده‌ پرده‌هایی‌ بر راز اصلی‌ روح‌ کشند و آدمی‌ را از آن‌ محروم‌ نمایند؛ برای‌ تحقق‌ این‌ امر راهی‌ جز واقع‌ شدن‌ در میدان‌ جاذبه‌ الوهیت‌ نیست.

ادامه متن