جستجو
تنظیمات عمومی
دقیقا مطابق با مورد نوشتاری
جستجو در فهرست‌ها
جستجو در محتوی
انتخاب همه کتاب‌ها
سفر به کعبه جانان جلد اول
سفر به کعبه جانان جلد دوم
سفر به کعبه جانان جلد سوم
سفر به کعبه جانان جلد چهارم
تعلیم و تربیت و ارشاد
کعبه مصباح الطاهرین
مبدا و معاد
نبوت و امامت

فصل دوم – طبابت نفوس یا درمان امراض روحی

انتقامجویی، غلظت و درشتی، کج خلقی، عداوت و دشمنی

صفت‌ دیگر انتقامجویی‌ است‌ یعنی‌ چون‌ کسی‌ به‌ او بدی‌ کرد، او در صدد مقابله‌ به‌ مثل‌ یا بدتر از آن‌ برآید، مانند تلافی‌ غیبت‌ به‌ غیبت‌ و فحش‌ به‌ فحش‌ و تهمت‌ به‌ تهمت‌ که‌ همهٔ‌ اینها بدون‌ تردید شرعاً‌ از محرمات‌ است. حضرت‌ رسول‌ اکرم‌‌‌(ص) فرموده: اگر کسی‌ ترا سرزنش‌ کند به‌ عیبی‌ که‌ در توست، تو او را سرزنش‌ مکن‌ به‌ آنچه‌ در اوست. پس‌ بر مرد دیندار است‌ که‌ اگر ظلمی‌ به‌ او رسید، به‌ جزای‌ مقرره‌ در شریعت‌ بسنده‌ کند و پا از دایرهٔ‌ شرع‌ بیرون‌ ننهد.

علاج‌ ترک‌ انتقام، تفکر است‌ در بدی‌ عاقبت‌ آن‌ در دنیا و آخرت، سپس‌ تأمل‌ در فواید ضد انتقام‌ که‌ عفو است، و آیات‌ و اخبار در مدح‌ و حسن‌ عفو بسیار است. خداوند متعال‌ در قرآن‌ کریم‌ می‌فرماید: «خُذِ‌ العَفوَ‌ وَ‌أمُر‌ بِالْعُرفِ‌ وَ‌ اَ‌عرِض‌ عَنِ‌ الْجاهِلینَ»؛ و باز می‌فرماید: «وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا اَ‌لا‌ٰ تُحِبُّونَ‌ اَن‌ یَغفِرَ‌ اللهُ‌ لَکُم‌ وَ‌اللهُ‌ غَفُورٌ‌ رَحیمٌ»؛ و نیز «وَ‌اَن‌ تَعفُوا اَقرَبُ‌ لِلتَّقویٰ».

 

غلظت‌ و درشتی‌

یکی‌ از صفات‌ رذیله، غلظت‌ و درشتی‌ است‌ در گفتار و کردار که‌ سبب‌ نفرت‌ مردمان‌ از آدمی‌ و منجر به‌ اختلال‌ امور زندگی‌ شود. از اینرو خداوند عالم‌ در مقام‌ مهربانی‌ و ارشاد به‌ پیغمبر خود می‌فرماید: «وَ‌ لَو‌ کُنتَ‌ فَظّاً‌ غَلیظَ‌ الْقَلبِ‌ لَانْفَضُّوا مِن‌ حَولِکَ». از بعضی‌ اخبار بر می‌آید که‌ غلظت‌ و درشت‌ خویی‌ سبب‌ سلب‌ ایمان‌ و پیوستن‌ به‌ لشگر شیطان‌ است. پس‌ بر هر عاقلی‌ است‌ نهایت‌ احتراز از آن، و این‌ که‌ قبل‌ از اقدام‌ به‌ هرکاری‌ و گفتن‌ هر سخنی‌ فکر کند و مواظبت‌ نماید که‌ غلظت‌ و درشتی‌ از او صادر نگردد، و فضیلت‌ رفق‌ را به‌ یاد آورد و خود را بر آن‌ وا دارد تا این‌ صفت‌ شریفه‌ او را ملکه‌ گردد.

رفق‌ و نرمی‌ از صفات‌ مؤ‌منین‌ و اخلاق‌ نیکان‌ است‌ به‌ این‌ جهت‌ اشرف‌ رسل‌‌‌(ص) می‌فرماید: اگر رفق‌ چیزی‌ بود دیدنی، هر آینه‌ نیکوتر از آن‌ نمی‌دیدی. و باز می‌فرماید: رفق‌ و نرمی‌ را به‌ هیچ‌ جا نگذاشتند مگر این‌ که‌ آنجا را زینت‌ داد و از هیچ‌ جا برنداشتند مگر این‌ که‌ آنجا را معیوب‌ کرد. آن‌ بزرگوار می‌فرماید: خدا مهربان‌ و صاحب‌ رفق‌ است‌ و دوست‌ می‌دارد کسی‌ را که‌ چنین‌ باشد؛ و از آن‌ حضرت‌ روایت‌ است‌ که‌ رفق‌ و نرمی‌ مبارک، و درشتی‌ شوم‌ است؛ و نیز هر که‌ را رفق‌ و نرمی‌ دادند، خیر دنیا و آخرت‌ به‌ او دادند، و هرکه‌ را از رفق‌ و نرمی‌ محروم‌ ساختند از خیر دنیا و آخرت‌ محروم‌ نمودند.

حضرت‌ کاظم‌‌‌(ع) می‌فرماید: نصف‌ عیش‌ و زندگی‌ آدمی‌ در رفق‌ و نرمی‌ است. به‌ تجربه‌ ثابت‌ شده‌ اموری‌ که‌ به‌ رفق‌ و مدارا انجام‌ می‌شود، هرگز به‌ خشونت‌ و درشتی‌ انجام‌ نمی‌یابد. مدارا نزدیک‌ به‌ رفق‌ است‌ و آن‌ تحمل‌ ناگواریی‌ است‌ که‌ به‌ آدمی‌ رسد و به‌ روی‌ خود نیاورد. مدارا از جمله‌ صفاتی‌ است‌ که‌ آدمی‌ را در دنیا و آخرت‌ به‌ مراتب‌ بلند و درجات‌ ارجمند رساند.

 

کج‌ خلقی‌

دیگر از صفات‌ رذیله‌ کج‌ خلقی‌ است‌ که‌ نزدیک‌ به‌ غلظت‌ و درشتی‌ است‌ و آشکار است‌ که‌ غلظت‌ و درشتی‌ از ثمرات‌ کج‌ خلقی‌ می‌باشد. این‌ صفت‌ که‌ از نتایج‌ قوهٔ‌ غضبیه‌ است، انسان‌ را از خدا و خلق‌ دور کرده، از نظر مردم‌ می‌افکند و طبع‌ها را از او متنفر می‌گرداند. کج‌ خلق، لحظه‌ای‌ از حزن‌ و الم‌ و اندوه‌ و غم‌ خالی‌ نیست. طریقه‌ معالجه‌ کج‌ خلقی‌ آن‌ است‌ که‌ انسان‌ مفاسد دنیوی‌ و اخروی‌ آن‌ را یاد کند، و مصمم‌ شود که‌ این‌ صفت‌ را از خود دور کرده‌ و چندان‌ به‌ حسن‌ خلق‌ گراید که‌ این‌ صفت‌ شریفه‌ او را ملکه‌ گردد.

حسن‌ خلق‌ از شرایف‌ صفات‌ و ملکات‌ فاضله‌ است‌ و عقل‌ و نقل‌ بر حسن‌ آن‌ گواهی‌ دهند. حضرت‌ رسول‌ اکرم‌‌‌(ص) می‌فرماید: اگر امکان‌ آن‌ را ندارید که‌ به‌ اموال‌ خویش‌ مردم‌ را وسعت‌ دهید، آنان‌ را با گشاده‌رویی‌ ملاقات‌ کنید.

به‌ آن‌ جناب‌ عرض‌ کردند که‌ افضل‌ مؤ‌منین‌ کدام‌ است؟ فرمود: آن‌ که‌ خوش‌ خلق‌تر است. و باز فرمود: محبوب‌ترین‌ مردم‌ پیش‌ من‌ و نزدیک‌ترین‌ ایشان‌ در روز قیامت‌ به‌ من، خوش‌ خلق‌ترین‌ آنان‌ است. و نیز فرموده: حسن‌ خلق‌ گناه‌ را می‌گدازد چنان‌ که‌ خورشید یخ‌ را.

خداوند متعال‌ هیچ‌ پیغمبری‌ را برنیانگیخت‌ مگر این‌ که‌ حسن‌ خلق‌ در او کامل‌ بود. حسن‌ خلق، افضل‌ صفات‌ پیغمبران‌ و اشرف‌ اخلاق‌ برگزیدگان‌ است. سرور پیغمبران‌ و سید انس‌ و جان‌‌‌(ص) در این‌ صفت‌ به‌ غایت‌ رسیده‌ و در نهایت‌ آن‌ قرار داشت، لذا خداوند عالم‌ برای‌ اظهار نعمت‌ خود به‌ حبیب‌ خویش‌ در مقام‌ مدح‌ و ثنای‌ او فرماید: «اِنَّکَ‌ لَعَلیٰ‌ خُلُقٍ‌ عَظیمٍ».

 

عداوت‌ و دشمنی‌

صفتی‌ از صفات‌ رذیله، عداوت‌ و دشمنی‌ است. هرکه‌ دشمنی‌ دیگری‌ را در دل‌ گیرد، یا آن‌ را پنهان‌ کند و انتظار فرصت‌ کشد و یا به‌ طور علنی‌ و آشکار، درصدد ایذاء و آزار آن‌ شخص‌ بر آید. اولی‌ را حقد و کینه‌ گویند و دومی‌ را عداوت‌ که‌ از ثمرات‌ قسم‌ اول‌ است، زیرا کینه‌ چون‌ قوت‌ گیرد، خزانهٔ‌ دل‌ از حفظ‌ آن‌ عاجز شده‌ پرده‌ از روی‌ کار بردارد. حقد و کینه‌ از ثمرات‌ غضب‌ است‌ که‌ به‌ علت‌ عجز از انتقام‌ یا مصلحتی‌ دیگر، خشم‌ خود را پنهان‌ کند و بدین‌ طریق‌ کینه‌ حاصل‌ شود؛ هر دو قسم‌ از صفات‌ مهلکه‌ و اخلاق‌ رذیله‌ است.

اغلب‌ اوقات‌ صفات‌ مهلکه‌ دیگر از عداوت‌ و دشمنی‌ متولد گردد مانند حسد، غیبت، دروغ، بهتان، شماتت، اظهار عیب، استهزاء و امثال‌ اینها که‌ همه‌ محرماتند و از موجبات‌ فساد دین‌ و دنیا. اگر به‌ فرض‌ هیچ‌ یک‌ از اینها هم‌ حاصل‌ نشود، تنها خود
بغض‌ و عداوت‌ از امراضی‌ است‌ که‌ نفس‌ قدسی‌ از آن‌ بیمار و روح‌ از آن‌ متألم‌ و در آزار است. این‌ صفت‌ آدمی‌ را از بساط‌ قرب‌ الهی‌ دور و از مجالست‌ و مصاحبت‌ ساکنان‌ عالم‌ بالا مهجور گرداند، این‌ است‌ که‌ مؤ‌من‌ کینه‌توز نشود. بغض‌ و عداوت‌ صاحب‌ خود را از شیوه‌ اهل‌ ایمان‌ و شیمه‌ اخیار و نیکان‌ منع‌ نماید از بشاشت‌ و فروتنی‌ و مهربانی‌ و مرافقت‌ و همنشینی‌ نسبت‌ به‌ کسی‌ که‌ با او دشمنی‌ دارد، و نیز از یاری‌ و رفع‌ نیاز او باز دارد. هریک‌ از اینها به‌ درجه‌ای‌ ایمان‌ را ضعیف‌ کند و حایلی‌ میان‌ او و باریافتگان‌ بزم‌ تقرب‌ شود؛ بدین‌ جهت‌ اخبار و آثار بسیار در نکوهش‌ و عداوت‌ و دشمنی‌ وارد شده‌است. حضرت‌ صادق‌‌‌(ع) می‌فرماید: هرکه‌ تخم‌ عداوت‌ بکارد، همان‌ بدرَوَد که‌ کشته‌ است.

راه‌ درمان‌ این‌ صفت، تأمل‌ است‌ در این‌ که‌ عداوت‌ و دشمنی‌ شجره‌ای‌ است‌ که‌ غیر از اندوه‌ و الم‌ در دنیا ثمری‌ ندارد، و ساغری‌ است‌ که‌ جز زهر جانگداز به‌ کام‌ صاحب‌ خود نریزد، و آتشی‌ است‌ که‌ جز دود کدورت‌ از آن‌ برنخیزد، بسا عزت‌ها که‌ بنیادش‌ به‌ تیشه‌ عداوت، سست‌ و مختل‌ گردیده‌است. غالباً‌ از عداوت‌ و دشمنی، ضرری‌ به‌ طرف‌ مقابل‌ نرسد و عاقبت‌ این‌ صفت، صاحب‌ خود را به‌ عذاب‌ الیم‌ رساند.

صاحب‌ این‌ صفت‌ چون‌ با تأمل‌ دریابد که‌ هیچ‌ عاقلی‌ خویشتن‌ را در حالتی‌ باقی‌ نگذارد که‌ مضراتش‌ به‌ خود او رسد و سودش‌ به‌ دشمن، سعی‌ نماید که‌ با او رفتار دوستانه‌ و گفتار مشفقانه‌ به‌ عمل‌ آورد و در رفع‌ نیازش‌ تلاش‌ کند و در مجامع‌ و محافل‌ نیکی‌های‌ وی‌ را اظهار نماید، بلکه‌ بیش‌ از دیگران‌ به‌ او نیکی‌ و احسان‌ کند تا بدین‌ طریق‌ با گوشمالی‌ دادن‌ نفس‌ خود، بر شیطان‌ غالب‌ گردد. اگر مؤ‌منی‌ در خلوت‌ معصیت‌ کند، افشای‌ آن‌ روا نیست‌ ولی‌ در صورت‌ ارتکاب‌ علنی، در وهلهٔ‌ اول، وظیفه‌ راهنمائی‌ و ارشاد اوست‌ و در صورت‌ عدم‌ تأثیر، رفتار تربیتی‌ و هدایتی‌ مناسب‌ و اتمام‌ حجت‌ است‌ به‌ او.

البته‌ نکات‌ مذکور، وظیفهٔ‌ مؤ‌منین‌ است‌ نسبت‌ به‌ هم، ولی‌ وظیفه‌ نسبت‌ به‌ غیر اهل‌ ایمان، ارشاد و اتمام‌ حجت‌ است. در صورت‌ عدم‌ احساس‌ آزار و اذیتی‌ از آنان‌ نسبت‌ به‌ مسلمین‌ و یقین‌ به‌ عدم‌ صدور آن، باید حتی‌المقدور رعایت‌ محبت‌ شود تا در آینده‌ به‌ اسلام‌ بگروند، و الا‌ باید مسلمانان‌ دشمنان‌ دین‌ را دشمن‌ بدارند. دشمنی‌ بر دو گونه‌ است: پنهانی‌ در قلب‌ و یا علنی‌ و آشکارا. بررسی‌ واقع‌ بینانه‌ نشان‌ می‌دهد که‌ در شرایط‌ مختلف‌ کدام‌ یک‌ صلاح‌ است. چنین‌ دشمنی‌ و عداوت‌ به‌ رضای‌ حق، انسان‌ را از حد تعادل‌ خارج‌ نکرده‌ بلکه‌ سبب‌ صفای‌ قلب‌ و تقویت‌ معنویات‌ و پاداش‌ نزد حق‌ تعالی‌ است. پس‌ دشمنی‌ و غضب‌ به‌ جهت‌ کفر و فسق‌ و معاصی‌ صادره‌ ضرری‌ ندارد، زیرا که‌ خشم‌ او برای‌ خداست‌ نه‌ برای‌ خویش.

ادامه متن