جستجو
تنظیمات عمومی
دقیقا مطابق با مورد نوشتاری
جستجو در فهرست‌ها
جستجو در محتوی
انتخاب همه کتاب‌ها
سفر به کعبه جانان جلد اول
سفر به کعبه جانان جلد دوم
سفر به کعبه جانان جلد سوم
سفر به کعبه جانان جلد چهارم
تعلیم و تربیت و ارشاد
کعبه مصباح الطاهرین
مبدا و معاد
نبوت و امامت

ایمان، نموّ بذر‌های الهی

برای سالک طریق حق چیزی که به منزلهٔ زاد راحِل است، ایمان به خداست. ایمان به خدا نسبت به آثار دنیوی و اخروی و ظاهری و باطنی که بر آن مترتّب می‌شود، مراتب مختلف دارد. آثار دنیوی آن مربوط به این عالم است ولی آثار اُخرَوی، موقوف است بر یک رابطهٔ روحانی و اعتقاد قلبی.

سالک نمی‌تواند بدون ثبات بر ایمان سلوک نماید و به مقصود رسد. ثبات ایمان عبارت است از حصول جَزْم، و تا این جزم با ایمان مُقارِن نشود، طلب کمال صورت نبندد.

ایمان در هر کسی عبارت است از پیوستگی او به آفرینندهٔ خود و با ملاحظه دقیق متون الهی، ایمان تحرّک و نموّ بذر‌های متنوّع حقیقت است که دست باغبان ازلی در مزرعهٔ دل انسان پاشیده، اما آبیاری و مراقبت و مواظبت از این بذر‌های الهی و چگونگی رشد و به ثمر رساندن آن‌ها مربوط است به خود انسان.

بذر‌های الهی در نهاد انسان، در اصل عبارتند از اللّٰه با اوصاف جمال و جلال مطلق او و نظارت و سلطه‌اش بر جهان، و ایجاد ارتباط با انسان‌ها به واسطهٔ عامل درونی یعنی عقل و وجدان و به وسیلهٔ عامل برونی یعنی حضرات انبیاء و اوصیاء و در غیاب ایشان حضرات اولیاء و مردان الهی.

کسی که خواهان برقراری ارتباط با خدای خویش است، باید چنگ بر دامن حضرات انبیاء و اوصیاء و بزرگان زند و استقبال از کلام ایشان نماید، واِلّا ارتباط او با حق، بسیار ناقص و یا غیر ممکن است. چنین افرادی را امور نفسانی و تلخی‌های جهالت به شیرینی‌های کذایی و ساختگی می‌رساند، آنان خویشتن را کامل می‌پندارند در حالی که اگر به خود آیند، در‌می‌یابند که چه ناقص و بی‌ایمان و بدبخت‌اند! زیرا ریشه‌های ایمان و کمال در اعماق جانشان نفوذ دارد و در عمیق‌ترین سطوح روانی آنان در انتظار روئیدن است. رشد و ثمر‌دهی این بذر‌ها و ریشه‌های معرفت و سعادت، با استقبال از کلام بزرگان است و بس.

مردان الهی شخصیت‌هایی هستند که بذر‌های حقیقت را در وجود خود آبیاری کرده و به مرحلهٔ رشد و کمال و ثمر رسانده راه و رسم آن را تشریح می‌کنند. اما گوش شنوایی باید که تشریحات کلام آنان را بشنود که طی این مراحل، به واسطه اعراض از امور نفسانی و مادّی و با علم و عمل و تقوی حاصل می‌شود.

استقبال از کلام بزرگان عظمتی به طالب می‌بخشد که آن باز شدن افق تفکر و تعقل اوست. چنین استقبال سبب تنگ‌تر شدن دایرهٔ نفسانیّت شده تمایلات شهوانی را نابود می‌گرداند؛ علم حسابگری را به او تعلیم می‌دهد تا همواره اعمال خویش را با کلام ایشان مطابقت داده و خود را مورد سنجش و محاسبه قرار دهد. بدین‌سان سالک توفیق اطاعت از بزرگان یافته، می‌تواند امور نفسانی و صفات حیوانی را به امور و صفات عقلانی تبدیل کند و از مُباشرت به امور غیر‌الهی اجتناب ورزیده مراحل تکامل را سیر نماید.

_

علائمی از ایمان

اسلام دینی است امنیّت‌بخش و از معانی کلمهٔ اسلام، داخل شدن در آرامش است چه از نظر درونی و چه در روابط با دیگران. مسلمان واقعی باید این آرامش و امنیت را با پذیرش و عمل به آیین مقدس اسلام بیابد تا هم در درون خود بیمناک نباشد که مَشْی او در زندگی بر‌خلاف مسیر آفرینش است، و هم دیگران در معاشرت با او احساس آرامش و امنیت از هر گونه ترس و خیانت کنند.

ایمان بالا‌تر است از اسلام و مؤمن کسی است که علائم ایمان از وجود او ظاهر شود. از علائم ایمان، صبر و بردباری و خویشتنداری در مقابل امور نفسانی است. چنین فردی مسلماً پرهیزکار بوده، همیشه قلبش از آلایش معاصی پاک و منزّه است و در صدد ارتکاب به محرّمات بر‌نمی‌آید. او به رضای حق شب و روز در راه تحصیل حقایق و کسب علوم و معارف حقه کوشش می‌کند، و در پرتو آن می‌تواند ظلمات معاصی و تیرگی‌های مرگ را مشاهده کند.

خطاب الهی دائماً از غیب متنزّل است و مؤمنین حقیقی آنانند که این خطاب الهی را در‌یافته‌اند که ای مردان الهی! اکنون نوبت شماست و فرصت در اختیار شما که کلام حقه را بشنوید و از این موقعیت استفاده نمایید؛ آنان نیز این فرصت ممتاز الهی را غنیمت شمرده و به حد کمال از آن بهره‌برداری می‌کنند.

مؤمنین حقیقی صاحبان ایمان و یقین و هشیاری و آگاهی هستند. آنان دارای عدل و انصافند، بر علیه نفس و امیال نفسانی مبارزه کرده آن را از افراط و تفریط نگه می‌دارند. آنان ابتدا با نفس خود جهاد می‌کنند و سپس مردم را هم به این جهاد مقدس دعوت می‌نمایند.

مردان الهی کسانی هستند که آثاری از کمالات الهی در وجودشان به ودیعه نهاده شده است. آنان کمال سعادت را نصیب کسی می‌دانند که همه ابعاد انسانی او به بهترین وجه گسترده شده به تکامل رسد.

بنابراین سالک حقیقی، خصوصاً صاحبدلان و عارفان را آثاری است، لذا بدون آثار و مدارک و مطالعه و تحقیق همه جانبه در کیفیت عوالم ظاهری و باطنی او، هر گونه قضاوتی سطحی است.

کلام عرفا و صاحبدلان و اهل وصال، مُعرِّف مراتب معنوی آنان است. از عارف واقعی که در ردیف صاحبدلان و اهل وصال است، مسلماً انحراف و معصیتی سر نمی‌زند. ارتکاب معصیت در اثر فقدان ادراک لذات واقعی است و انسان تا زمانی مرتکب آن می‌شود که از انحراف خود احساس لذتی نماید. ولی اگر لذت ایمان و حقیقت در ذائقه باطنی او جلوه‌گر شده حلاوت آن بر سایر لذایذ فائق آید، معصیت از وجود او رخت بر‌بندد.

در انسان کمال‌یافته، ادراک حقیقت و احساس لذت معنوی به حد کمال است. در مقامی که انسان زیبایی مطلق را درک نماید، هرگز متمایل به زیبایی جزئی در اشیاء نمی‌گردد.

_

حسن فاعلی و حسن فعلی

انجام هر امری بدون اجتماع شرایط آن، الهی نیست. لذا قبل از اقدام باید به جمع شرایط پرداخت و این مهم با تفکر و تدبّر و تأیید و تَنفیذ شرع و عقل باطنی میسّر است. عارفان حق در تمام امور با تدبیر الهی به جمع شرایط پردازند و به عبارت دیگر، هم خود را واجد شرایط کنند و هم دیگران را به رعایت آن توصیه نمایند. این شرایط عبارتند از دو رکن مهم ایمان و عمل صالح، که نیل به سعادت ابدی منوط به آن است. بدون تحقق این دو رکن، سایر اوصاف و شرایط نه در افزایش مراتب کمالیه انسان نقشی دارند و نه در کاهش آن، و نه می‌توانند جای این‌ها را گرفته از مراتب محرومیت از سعادت بکاهند.

ایمان کامل و عمل صالح یعنی مجموعهٔ حسن فاعلی و حسن فعلی. حسن فاعلی، داشتن روح پاک و ایمان به معارف الهی است و حسن فعلی، عمل بر طبق وحی و رسالت. بنابراین شرط موفقیت این است که انسان الهی از روی ایمان و معرفت، همه ابعاد وجودی خود را بر اساس وحی و رسالت مطابقت دهد تا زمینه حصول کمال نهایی برایش فراهم گردد. در پیشگاه خالق متعال ایمان و عمل صالح معیار اصلی است، چه از مرد باشد و چه از زن «اِلَیهِ یَصعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصّٰالِحُ یَرفَعُهُ».

میان عالم اعلی و دل بنده راهی است: حق‌تعالی از ملکوت اعلی مدد فیضی به روح می‌رساند. آن فیض از روح به قلب می‌رسد و از قلب به نفس، از نفس به صورت قالب، و عملی مناسب آن پدید می‌آید. اگر عمل ظلمانی باشد به نفس تأثیر می‌کند، از نفس کدورتی به قلب می‌رسد و از قلب غَشاوَتی بر روح که حجاب راه روح می‌گردد، همچو ‌هاله که گِرد ماه را می‌گیرد و به همان مقدار راه روح به عالم غیب بسته شده از مطالعهٔ آن باز می‌ماند.

کسانی توان انتخاب طریق حق و طی مراحل آن را دارند که از قدرت روحی برخوردار باشند، در این مسیر تنها قدرت جسمی به کار نیاید. حرکت انسان و مراتب سیر و سلوک او به سوی حق به نسبت مراتب قدرت روحی اوست.

مقام و منزلت هر فردی در پیشگاه احدیّت به پایه معرفت و ایمان و عمل اوست. ایمان و معرفتی که از آن عمل صالح به ظهور نرسد، در مرتبهٔ مجاز بوده و بی‌فایده است زیرا تجلی ایمان با عمل است. کسی که عامل نیست و یا عملش در مرحله کمال نمی‌باشد، او در مرحلهٔ ایمان و کمال قدم ننهاده است. اگر کسی به طبیبی حاذق ایمان داشته باشد ولی در مقابل نهی او با وجود حصول علم و اطلاع از ضرر یک مادهٔ غذایی، قادر به خویشتنداری نباشد، ایمان و عقیده‌اش به آن طبیب مَجازاً در مرحلهٔ کمال است نه حقیقتاً واِلّا پرهیز کرده ایمانش به عمل منتهی می‌شد. هر‌چه ایمان بالا‌تر، مراتب پرهیز و تقوی عالی‌تر است زیرا ایمان کامل را با تقوی و وَرَع، باطناً و حقاً همرهی است.

بزرگان فرموده‌اند که حدّ کمال ایمان دو نوع است، یکی در اقلیت و دیگری در اکثریت. برای حضرات انبیاء و اوصیاء و واصلین، موت وسیله ارتقاءِ مراتب ایمان و یقین نیست؛ چنان که حضرت علی‌(ع) سوگند یاد می‌کند که اگر این پرده‌های ظاهری از قبال دیده‌ام کنار رود، بر ایمانم افزوده نمی‌شود. ولی برای اکثریت مؤمنین، موت سبب افزایش ایمان آنان پس از مرگ است. حتی کسانی که در دار دنیا دارای ایمان ضعیف یا فاقد ایمانند، پس از مرگ به علت مکشوف شدن پرده‌ها، به یقین و ایمان می‌رسند اما قدرت حرکت ندارند زیرا قدرت روحی انسان ناشی از عمل الهی است و عالم عقبیٰ، دار تکلیف و عمل نیست. در آنجا افزایش مراتب ایمان ولو به مراتب کمال رسد، قدرتی به وجود نیاورد و سودی ندهد. در آن سرا قدرت انسان معلول عمل خالصانه اوست که در‌نتیجه تعلیم و تعلّم، تزکیه نفس، ریاضات و مجاهدات و عبادات و طاعات در دنیا اکتساب نموده است. از این‌رو بزرگان فرموده‌اند که حیات مقدّم بر ممات است، و هر کسی باید از فرصت بی‌نظیر عمر کمال بهره‌مندی را بنماید و هرگز مرگ خود را از درگاه الهی نخواهد، و یا به گناه کبیره‌ای چون انتحار اقدام نکند.

در مورد پیوستگی میان ایمان و عمل صالح، حضرت رسول اکرم‌(ص) چنین فرموده: «لا یَستَقیمُ ایمانُ اَحَدِکُم حَتّیٰ یَستَقیمَ قَلبُهُ وَ لا یَستَقیمُ قَلبُهُ حَتّیٰ یَستَقیمَ لِسانُهُ وَ لا یَستَقیمُ لِسانُهُ حَتّیٰ یَستَقیمَ عَمَلُهُ»؛ ایمان هیچ یک از شما راست نشود تا این که قلبش به استقامت در‌آید، و قلبش راست نشود تا این که زبانش به راستی گراید، و زبانش راست نگردد تا این که عملش به راستی و استقامت گراید.

اعمال عارفان الهی و بزرگان جملگی منطبق بر اساس وحی و رسالت است و آنان با عمل خود، حقیقت اسلام را ظاهر می‌کنند، ولی عالم‌نمایان ظاهراً از اسلام سخن گویند و آثار عمل الهی در آنان مشاهده نشود. امروزه مسلمین عموماً خویشتن را به ظواهر دلخوش می‌سازند، در حالی که این ظواهر مادام که با عمل توأم نباشد، حرکاتی الهی و ثمر‌بخش نخواهد بود. وقتی دیگران تَفَوُّق خود را با تحقیقات علمی و تکنولوژی خویش نشان می‌دهند، آیا شایسته است که با رعایت ظواهر و بی‌خبری از باطن، ما خود را برتر از آنان بدانیم؟! اگر کتب و جراید همه پر از لعن و نفرین بر رژیم‌های طاغوتی و حکومت‌های استثمارگر شود، سودی به اسلام نخواهد داشت؛ مانند این که دزدی شبانگاه اموال خانه‌ای را به سرقت برد و صبح با لب خندان، ناله و ضَجّه صاحب‌خانه را تماشا کند!

اینک بر مسلمانان و اهل ایمان است که به مقتضای تعهدات الهی و ایمانی خود، کمال توجه به خود‌کفایی و تحقیقات علمی نموده، سعی بلیغ به عمل آورند تا تحقیقات علمی و اوضاع اجتماعی و اقتصادی ما در دست بیگانگان نباشد.

در شرع مقدس اسلام امر است بر قبول کلام حِکْمی ولو از لسان غیر‌مسلمان باشد. متأسفانه در اکثریت افراد، تحصیل علوم و اطلاعات در بعضی رشته‌ها به علت پیدایش مَنیّت و خود‌خواهی، مانع از سیر در افکار دیگران است. لذا علاوه بر محرومیت خود، سدّ بزرگی در برابر فیض‌یابی هزاران فرد دیگر نیز می‌شوند. بدین جهت رهرو صادق باید خود‌خواهی و منیّت را کنار افکنده به تحصیل حقایق و طلب علم بپردازد. چه قلیل‌اند دانشمندانی که با کنار زدن خود‌خواهی، علاوه بر خود وسیله آشنایی عدهٔ کثیری با برخی حقایق می‌گردند.

ادامه متن