جستجو
تنظیمات عمومی
دقیقا مطابق با مورد نوشتاری
جستجو در فهرست‌ها
جستجو در محتوی
انتخاب همه کتاب‌ها
سفر به کعبه جانان جلد اول
سفر به کعبه جانان جلد دوم
سفر به کعبه جانان جلد سوم
سفر به کعبه جانان جلد چهارم
تعلیم و تربیت و ارشاد
کعبه مصباح الطاهرین
مبدا و معاد
نبوت و امامت

سفر به کعبه جانان 

اگر کسی در خود و بر صفات و افعال خود بنگرد، خویش را به غیر خویش محتاج می‌یابد؛ بدیهی است که احتیاج به غیر، نقص است. چون خود را محتاج بیند، در باطن او اشتیاق بر طلب کمال پدید آید و در پیدایش آن کمال، ناچار به حرکت است. کسی که بدین حرکت قیام نماید، باید چند امر را مراعات کند تا به مطلوب خویش نایل آید:

اول – مراعات چیزی که لازمهٔ حرکت است و بدون آن، حرکت میسّر نیست که در واقع آن چیز به منزله زاد راحل است.

دوم – توجه به رفع چیزهائی که مانع حرکت معنوی وی می‌گردد.

سوم – حرکتی که به واسطه آن از مبدأ به مقصد می‌رسد.

چهارم – توجه به احوالی که در اثنای سیر از مبدأ حرکت تا منتهای آن عارض می‌گردد.

پنجم – توجه به حالاتی که علی‌الخصوص در اواخر سیر به سالک دست می‌دهد.

ششم – توجه به نهایت حرکت. .

_

اول – زاد راحل

برای سالک طریق حق، چیزی که به منزله زاد راحل است، ایمان به خداست. ایمان به خدا نسبت به آثار دنیوی و اخروی و ظاهری و باطنی که بر آن مترتّب می‌شود، مراتب مختلف دارد. آثار دنیوی مربوط به این عالم است ولی آثار اخروی موقوف است بر یک رابطهٔ روحانی و اعتقاد قلبی.

سالک نمی‌تواند بدون ثبات بر ایمان سلوک نماید و به مقصود رسد. ثبات ایمان عبارت است از حصول جزم، و تا این جزم با ایمان مقارن نشود، طلب کمال صورت نبندد.

سالک باید صدق و اخلاص را شعار خود سازد. صدّیق کسی است که در تمام حالات و صفات و اقوال و افعال، راستی او را ملکه باشد. مراد از اخلاص آن است که سالک هر‌چه گوید و هر‌چه کند، محض تقرب به حق‌تعالی باشد و هیچ غرضی از اغراض دنیوی و اخروی مانند جاه و مال یا طمع رستگاری و نجات از عقاب نباشد، زیرا همه این‌ها در مقام اخلاص، شرک خفی هستند. خلوص وقتی حاصل می‌شود که مؤمن هیچ عمل نیک را از خود نبیند، بلکه موهبت الهی داند که آن را حق‌تعالی به دست او جاری ساخته و به زبان قال و حال گوید: «لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللّهِ».

ایمان در هر‌کس عبارت است از پیوستگی او به آفرینندهٔ خود. برای این پیوستگی مراتبی است و بالا‌ترین مرتبهٔ آن، درجهٔ معرفت شهودی است که حق‌تعالی افاضه می‌فرماید به دل‌های مستعده و لایقه. در این مقام است که برطرف می‌گردد حجاب‌های ظاهری و باطنی و مکشوف می‌شود حقایق؛ چنان که در عالم خواب به جهت برطرف شدن حجاب بدن تا حدی و بعضی از حجاب‌های دیگر، برخی از حقایق مکشوف می‌شود، برای سالکین راه حق شهود حقایق به دیدهٔ باطن حاصل می‌شود در حال بیداری. حصول و وصول این مقام صورت نبندد مگر به تخلیه وجود از صفات حیوانی، چنان که عارفان کوی حق فرموده‌اند: از صفات حیوانی بمیرید و به صفات الهی زنده شوید.

_

دوم – رفع موانع

امر دوم عبارت است از اِزالهٔ موانع سیر و قطع عوایق آن که بدون رفع آن‌ها، سیر معنوی میسّر نگردد. از جمله این موانع و عوایق، معاصی و سیّئات است که رفع آن‌ها به توبه ممکن شود.

سالک راه حق باید بداند افعال بندگان بر پنج قسم است:

اول – فعل واجب که نباید ترک شود.

دوم – فعل حرام که نباید انجام گیرد.

سوم – فعل مستحب که به جا آوردن آن از ترکش بهتر است.

چهارم – فعل مکروه که ترکش از فعل آن بهتر باشد.

پنجم – فعل مباح که فعل و ترکش مساوی باشد.

از این جمله، دو قسم اول بر سالک واجب است عقلاً و شرعاً، یعنی فعل واجب و ترک حرام. توبهٔ واجب منحصر در اقوال و احوال و جوارح نیست، بلکه از هر جهت حتی از نظر افکار و خیالات قلبی نیز باید توبه کند. سالکین طریق حق، به جا آوردن فعلی که از قسم چهارم و ترک فعلی که از قسم سوم باشد را ترک اولی دانسته و توجه به غیر حق‌تعالی را نیز گناه می‌شمرند.

وصول مقصد موقوف است به دو شرط:

اول – علم به اقسام افعال، که کدام فعلی از افعال رسانندهٔ بنده است به کمال.

دوم – واقف شدن بر نتایج حصول کمال.

سالکی که این دو شرط را تحصیل نماید، البته گناه نکند و اگر کرده باشد، آن را به توبه جبران نماید.

توبه مشتمل است بر دو چیز:

اول – به زمان ماضی، دوم – به زمان حال و مستقبل. به زمان ماضی، تأسف و پشیمانی است بر گناهانی که در زمان گذشته از او صادر شده و تلافی آن با سه کس:

اول – با خدا که نافرمانی او کرده.

دوم – با نفس، که نفس خود را در معرض نقصان و پستی و خشم الهی آورده.

سوم – با غیر که ضرر قولی یا فعلی به او رسانده.

آنچه ضرر به غیر رسانده تا او را به حق خود نرساند، توبهٔ او صورت نبندد. چنان که ضرر قولی به او رسانده باید جبران کند به عذرخواهی و استحلال، اگر ضرر فعلی و مالی به او رسانده باید جبران کند به ردّ حق او یا عوض آن، به طوری که مقتضی رضای او گردد، یا تحمل نماید بر عذابی که در شرع مقدس اسلام بر آن معیّن شده است. آنچه با نفس خود کرده، به انقیاد فرمان خدا و عقوبت دنیوی جبران نماید و حق خدا را نیز با رجوع به حضرت او با ریاضت و عبادت جبران کند. اما آنچه متعلق به زمان حال و مستقبل است، تصمیم قاطع است بر ترک معاصی و اطاعت فرمان حق.

توبه از بزرگ‌ترین مقامات بشری است، و یگانه وسیله نجات و ترقی و پیشرفت دنیوی و اخروی است. زیرا سرچشمه همه آفات، ظلمت گناهان است و حقیقت توبه، شستن پلیدی‌ها و آلودگی‌هایی است که بر دل انسانی نشسته و آن گوهر پاک و تابناک را تیره و زنگاری نموده است.

_

سوم – حرکت

حرکتی که سالک راه حق می‌تواند به واسطهٔ آن از مبدأ به مقصد رسد، زهد است. زاهد کسی است که دارای سه خصلت باشد:

اول – مجاهده با نفس در ترک مشتهیات و زخارف دنیوی.

دوم – تزکیه اعمال.

سوم – بذل جوارح در راه حق.

زاهد هرگز به دنیای پست تن ندهد، زیرا می‌داند آنچه خداوند متعال برای اولیاء خود ذخیره فرموده از مقامات عالیه و درجات رفیعه، بهتر است از اموال و سایر علایق دنیوی. زاهد زهد خود را مشاهده نکند و برای آن قدر و قیمت و منزلتی نطلبد، زیرا در زهد خویش چنان غرق تجلیات حق است که مقصودی جز لقاء الهی ندارد و نمی‌خواهد چیزی حجاب او شود.

کسی که از مقام خود‌بینی در نیامده و از مرتبهٔ نفس‌پرستی به مقام خدا‌پرستی نرسیده، به مقصد نخواهد رسید.

مانعی از موانع سیر عارف طریق حق، پیروی هوای نفسانی است و این مانع، بدون زهد رفع نشود و حصول کمال زهد، بدون ریاضت ممکن نیست.

ریاضت در عرف عرب، رام کردن حیوانات را گویند به منع آن‌ها از حرکات غیر‌مطلوبه و عادت دادن آن‌ها در اطاعت صاحب خویش. در این موضع مراد از ریاضت، منع نفس حیوانی است از انقیاد و متابعت قوّهٔ شهویّه و غضبیّه و آنچه به آن دو تعلق دارد، و ملکه گردانیدن نفس انسانی است با دستورات شرعیّه.

مقصود از ریاضت، صبر است بر رفع موانع طریق حق از مشاغل باطنیّه و ظاهریّه، و ملکه گردانیدن نفس انسانی است بر ثبات آنچه باعث رسیدن اوست به فیوضات الهیه.

صبر، حبس نفس است از جَزَع به وقت وقوع مکروه، و در معنا التذاذ است از شداید و مشکلات. صبر مقتضی انس به محبوب است. عارف کامل در مشکلات، مبتلا‌کننده را می‌بیند و مراد حق را بر هر مرادی ترجیح می‌دهد. این است که عارفان از مشکلات و شداید نهراسند و جز طریق حق نپویند و همواره از فیض اقدس او استمداد خواهند و از نور جمال او استضائه نمایند. آنان می‌دانند که در حقیقت آن مشکلات و شداید، دافع و رافع حجاب‌هایند، لذا می‌خواهند که محبوب خویش را بدون حجاب مشاهده نمایند.

ادامه متن