گفتار یکم
مصلحین الهی و نبوغ فکری
اسرار درونی آدمی از اخلاق بیرون او هویداست و اخلاق بیرون، مظهر اسرار درونی انسان است! بسا که با توجه به صورت، قضاوت در سیرت کنند. شهامت در بیان و صداقت در گفتار و جسارت در اظهار مکنونات معنوی نمونه صفای خانه دل است و برعکس ریا و مکر و خدعه و مسامحه، نمونه کدورت طبیعت انسان. هر چه در قلب ظاهر شود به منزله کلید برق است که فوراً شمع خارج را روشن کند و بارقهای است که بر صفحه دل وارد میشود، گاهی این رابطه بیسیم به قدری قوی است که انسان در خلوتگاهی به تنهایی به سخن گفتن میپردازد.
عارفان طریق حق صاحب نفوس زکیهاند، ایشان همواره مراقب نفس خود هستند که گرد فتنه و فساد نگردند و از تندخویی خویش جلوگیری کنند. سنن و آداب خوشخلقی و سازش با افکار عمومی در کشف حقایق و راز امور، عامل مؤثری است ولی قهراً صاحبان فضایل نفسانیه، محسود اکثر معاصرین هستند. حوادث و انقلاب زندگی یک محک امتحان است تا مقدار قدرت معنوی هر کسی معلوم شود، حوادث و سوانح، سرائر انسان را روشن کنند و زهد و پرهیزکاری میزان ارزش آدمی است، قرآن مجید بشر را با هم برابر دانسته اما پرهیزکاران، مقام ایشان نزد پروردگار متعال بالاتر است.
زهد و پرهیزکاری، اعراض از لذایذ دنیوی و شهوات و انصراف از زرق و برق دنیوی است. حوادث و بلایایی که بر مزاج و روح آدمی وارد میشود غالباً او را فرسوده و خسته میکند؛ مزاج علیل و عقل ناسالم و اراده ضعیف سبب میشود که ارکان زندگی از هم بگسلد و قوهٔ مدبّره از تدبیر اعضای بدن عاجز و ناتوان میماند. محیط جامعه هم محل همین حوادث و سوانح است، گاهی به اوج عزت رسیده و زمانی در حضیض مذلت و خواری است. وقتی که میان امت اختلاف طبقاتی از نظر امور مالی و قدرت و مقام ظاهری پدید آمد، رشته آسایش اجتماع از هم پاره میشود.
در این گونه مواقع قدرتی فوقالعاده باید پدید آید که با سیاست و تدبیر علمی و قدرت معنوی و کیاست فطری، این حوادث و سوانح را برطرف نماید پس شروع به اصلاحات کرده و تاریکیهای مرگآسا را از پیش چشم مردم زایل کند تا نور امید از روزنه علم و دانش بر افق اندیشه و افکار بتابد، مشکلات را در نظر مردم سهل و ساده نشان داده و قلوب را به هم نزدیک کند و درههای عمیق و فاصلههای دور را از میان بردارد و با عدالت اجتماعی قلوب مردم را به یکدیگر پیوند دهد.
اگر مصلحین و منجیان عالم بشریت دارای علم و حیات عقلی نباشند، موفق به انجام مقاصد خویش نخواهند شد و اگر علم و دانش ایشان در سطح علم و دانش دیگران باشد، باز امید نجات کمتر است. مصلح و پیشوا باید خاصه در بحران تطور و انقلاب دارای نبوغ فکری و رشد علمی و عقلی بوده و از منبع شدیدالقوای غیبی سرچشمه گرفته باشد. آری چنین پیشوا در صورت تسلیم ملت، میتواند کشتی نجات بشر را به ساحل موفقیت برساند.
سنت الهی بر این بوَد که خلقی بیافریند و ایشان را به سوی کمال مطلوب به وسیله برگزیدگان رهنمایی کند تا همواره قیام به حق کنند. شرایط موفقیت را نیز آن برگزیدگان خدا بسط و شرح دادند که از چه راه و با چه وسایل و در چه شرایط قیام کنند تا به هدف نهایی رسند. قیام از وظایف حتمی کلیه افراد بشر است، خواه آن فرد مطیع باشد یا مُطاع، برگزیدگان خدا قیام کردهاند و مردم را نیز به قیام دعوت کردهاند و خط سیر تکامل را نیز به ایشان نشان دادهاند.
هر وجودی از بدو خلقت و ظهور خود به سوی کمال مطلوب حرکت میکند و در خلقت او یک قوه و استعدادی است که چون بر عالم تکوین و ترکیب قدم گذاشت، بدون وقفه و تأمل به فعلیت میرسد و اصل این قانون کلی در موجودات ذیشعور است. از فرایض دین در هر عصر و زمان قیام است گاهی به قلم، گاهی به زبان، گاهی به شمشیر.