گفتار هفدهم
تقدم تزکیه بر تعلیم
افرادی گمان کردهاند که آزادی انسان در آزادی غرایز و شهوات او است و تصور میکنند که اگر کسی به اصول اخلاقی و مقررات اجتماعی پشتپا زند و تنها پیرو خواهشهای نفسانی خویش باشد، به آزادی دست مییابد؛ غافل از این که اطاعت غرایز و تمایلات حیوانی، نه تنها معیار آزادی نیست بلکه برعکس، این خود مایه اسیری و بردگی است. کسی که تابع هوای نفس خویش باشد در واقع بندگی شهوات خود را میپذیرد و با این عمل به پستترین بردگیها تن درمیدهد.
حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: «مَعْلُوبُ الشَّهوَهِ اَذُّلُ مِن مَملُوک الرِّقِ»؛ کسی که مغلوب و مقهور شهوات خود باشد، خواری و ذلتش به مراتب بیش از برده زر خرید است.
در آیین اسلام مسئله اخلاق از جمله مسائل مهم دینی به حساب آمده و مورد کمال توجه است. قرآن شریف تزکیه نفس و تخلّق به اخلاق حمیده را عامل رستگاری در راه وصول به سعادت معرفی کرده و فساد اخلاق را منشأ بدبختی و مایه زیان و ضرر شناخته است «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا وَ قَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا».
خداوند متعال در سوره شمس بعد از چند سوگند خاطر نشان فرموده است که اگر کسی در تزکیه نفس بکوشد و ضمیر خود را از اندیشههای بد و اخلاق ناپسند منزه دارد، رستگار و سعادتمند است و کسی که از اندیشههای بد و اخلاق ناپسند، صفحه خاطرات را نزداید و دل را به راه فساد و گمراهی سوق دهد، بدبخت و زیانکار است.
حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: «رَأس الایمانِ حُسنُ الخُلقِ وَ اَلتَّحلّی بِالصِّدقِ»؛ سرآمد تمام وظایف برای افراد باایمان این است که خود را به صفات حمیده و اخلاق پسندیده و به زیور راستگویی بیارایند.
حضرت صادق علیهالسلام میفرمایند: خداوند به بنده خود در مقابل حسن خلق پاداش میدهد مانند اجر مجاهد راه حق که روز و شب در فعالیت و کوشش باشد.
و نیز میفرماید: اگر اعلام شد که از عمرت بیش از دو روز باقی نمانده است، روز اول را برای اخلاق و ادبت اختصاص ده تا از آن برای روز مرگت کمک گیری.
شناخت صفات حمیده و ذمیمه و تمیز فضایل از رذایل، شرط اساسی برای اصلاح اخلاق است.
پیشوایان اسلام برای این که پیروان خود را به راه تزکیه نفس سوق دهند، آنان را به آموختن درس اخلاق موظف نموده و فراگرفتن آن را بر سایر علوم مقدم داشتهاند. حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام میفرماید: علمی که بیش از سایر علوم بر تو لازم است، علمی است که خیر و صلاح دلت را به تو ارائه کند.
پیامبران الهی برای تربیت مردم از طرف حضرت باریتعالی، اساس مکارم اخلاق را در جهان بشریت پیریزی کرده و بنای سجایای انسانی را بنیان نمودند، کرائم اخلاقی را به پیروان خود آموختند، در طول قرنهای متمادی در تحکیم و گسترش این اساس مقدس کوشیدند، انسانهای بزرگی پرورش دادند و از مجاهدات خویش نتایج درخشانی به دست آوردند.
سرانجام حضرت رسول اکرم(ص) از طرف خدا مبعوث شد و مأموریت یافت که مکارم اخلاق را به کمال نهاییاش برساند و بنایی که رجال الهی پایهگذاری کرده بودند، تتمیم کند و مسلمین را از عالیترین صفات انسانی برخوردار سازد. آن حضرت میفرمود: من برانگیخته شدم تا مکارم اخلاق را تتمیم و تکمیل کنم. در پرتو مکارم اخلاق انسان میتواند خود را از خودپرستی و خوی حیوانی برهاند و بر غرایز و تمایلات نفسانی غالب آید.
تربیت یافتگان مکتب اسلام نه تنها با مردم رفتار انسانی داشتند و روشهای اخلاق را درباره آنان رعایت میکردند بلکه در مواقعی که پیش میآمد بزرگواری و کرامت نفس خود را درباره حیوانات نیز اعمال میکردند و از عواطف انسانی خود آنها را برخوردار مینمودند.
بدون تردید علم به خوبی و بدی و تشخیص فضیلت و رذیلت، در اصلاح خود شخص و سایرین بسیار مؤثر است چرا که قسمتی از اخلاق ناپسند و کارهای ناشایست مردم ناشی از جهل و نادانی است. ولی آن علم میتواند جامعه را اصلاح کند که افراد عالم بر طبق علم خویش قدم بردارند و دانستیهای خود را عملاً به کار ببندند وگرنه از علم نتیجه اخلاقی عاید جامعه نمیگردد، در این صورت عالم و جاهل یکسانند.
حضرت امیرالمومنین علیهالسلام میفرماید: «فَإِنَّ الْعَالِمَ الْعَامِلَ بِغَیْرِ عِلْمِهِ کَالْجَاهِلِ الْحَائِرِ الَّذِی لا یَستَفیقُ مِن جَهلِهِ»؛ عالمی که برخلاف علم خویش رفتار کند، مانند جاهل سرگردانی است که صواب و خطا را نمیداند و از جهل و نادانی خویش به هوش نمیآید؛ نیز میفرماید: چه بسا عالمی که کارهای خلاف علمش موجب هلاک او شده و داناییاش به وی نتیجهای نرسانده است.
در اثر تقوی و در پرتو تعالیم مربیان شایسته و پاکدل، افرادی به مقام کرامت نفس و بزرگواری طبع نایل میشوند و از مزایای معنوی و سجایای انسانی برخوردار میگردند. اینان در زندگی اجتماعی، تنها سعادت را برای خود نمیخواهند بلکه در سعادت دیگران نیز میکوشند و هرگز خود را در محدوده تمایلات فردی محصور نمیکنند. اینان میدانند که اگر کسی این حس را داشته باشد و بداند که صلاح کل مقدم بر صلاح جزء است به شرط عمل، مکارم والا از او ظهور کند.
بین علم و عمل ملازمه وجود ندارد؛ دانستن خوبی و بدی مستلزم انجام عمل خوب و اجتناب از اعمال بد نیست. چه بسیارند افرادی که خوب و بد را میدانند و خیر و شر اعمال را بهتر میشناسند ولی اسیر غرایز و شهوات خود هستند؛ ایشان به هلاکت نزدیکترند.حضرت رسول اکرم(ص) فرمود:
افراد تحصیلکرده و عالم دو قسماند:عالمی که بر طبق علم خود رفتار میکند؛ او به رستگاری و سعادت و نجات نائل آید. و عالمی که بر طبق علم خویش رفتار ننماید که این مایه هلاکت اوست «الْعُلَماءُ رَجُلانِ رَجُلٌ عالِمٌ آخِذٌ بِعِلمِهِ فَهَذا ناجٍ وَ عالِمٌ تَارِکٌ بِعِلمِهِ فَهَذا هالِکٌ».
در مکتب اسلام اهل فضیلت و اخلاق کسی است که ضمیر خود را از خواستههای ذلتآور خود پاک و منزه دارد. حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «مَن شَرُفَت نَفْسُهُ نَزَّهَهَا عَن ذِلَّةِ المَطالِبِ».