گفتار نوزدهم
فردپرستی و اخلاق انتفاعی
روش اخلاقی فردپرستان بر ضد مکارم اخلاق و سجایای انسانی است چه، اینان تنها به جنبه حیوانی خود متوجه بوده و همواره در اندیشه ارضاء غرایز و اعمال شهوات خویش هستند. در نظر فردپرست اخلاق خوب، آن صفت یا عملی است که مایه کامیابی و تمتع شخصی او شده و لذت دنیوی او را افزایش دهد و اخلاق بد آن صفتی است که او را از کامگاری و خشنودی نفس بازدارد.
فردپرستان نه تنها به دگردوستی توجه ندارند و در راه یاری افتادگان و همدردی با دردمندان قدمی برنمیدارند بلکه اگر تعدی به دیگران و تجاوز به حقوق این و آن باعث ارضاء غریزه و اقناع شهوت ایشان باشد، عملاً این تجاوز را روا میدارند و پایمال کردن حقوق دیگران را به خود اجازه میدهند. این گروه با اخلاق حیوانی تخلق یافته و آنان را با پرورش تمایلات عالی انسانی و نیل به مکارم اخلاق کاری نیست.
اخلاق انتفاعی نیز مبتنی بر خودخواهی و جلب منافع مادی است؛ پیروان آن از تعالی معنوی و کمال روحانی برخوردار نیستند چه، محرک اصلی آنان در رعایت اصول اخلاقی، وظیفهشناسی و دست یافتن به ارزشهای انسانی نیست، بلکه هدفشان سود بیشتر و زندگی بهتر است. وظایف انسانی و اخلاقی را ترک گفته و از پی غرایز و شهوات خود میروند و برای جلب منافع مادی از ارتکاب اعمال غیرانسانی و ضد اخلاقی ابا نمیکنند. واضح است که چنین اخلاقی نمیتواند مردم را انسان واقعی بسازد و قادر نیست تمایلات عالی انسانی را در نهادشان پرورش داده و آنان را فداکار و دگردوست بار آورد.
اخلاق انتفاعی که فاقد ارزشهای معنوی است و تنها جنبه ریاکاری و ظاهرسازی دارد، کم و بیش در جوامع مسلمین نیز نفوذ کرده و مسلمانان سودجو و دنیاطلب به آن گرایش یافتهاند.
حضرت رسول اکرم(ص) در حال حیات خود فرارسیدن چنین روزی را برای امت اسلام خبر داده، چنان که میفرماید: میآید زمانی که امت من باطنی ناپاک و پلید و ظاهری خوش و نیکو دارند و همواره در جلب منافع مادی میکوشند؛ آنان به رضای خدا و پاداش او توجهی ندارند و کارشان ریا و خودنمایی است.
در مکتب کمونیسم پیرامون مکارم اخلاق سخنی ذکر نشده و درباره انسانیت و احیاء تمایلات عالی انسان سخنی به میان نیامده است. رهبران این مکتب، اخلاق را از دیدگاه جنبههای حیوانی و شؤون مادی مینگرند و چگونگی آن را منحصراً وابسته به کیفیت روابط تولید و تابع خصوصیات اقتصادی میدانند و خلقیات حمیده را که نشانه شرف انسانی است و منشأ آن بزرگواری و کرامت نفس است به حساب نیاوردهاند.
بدون تردید وضع اقتصادی هر جامعه در اخلاق مردم آن جامعه مؤثر است و در هر زمان اخلاق مردم تا اندازهای تحت تأثیر شرایط اقتصادی آن زمان است و با تحول شرایط اقتصادی، اخلاق مردم نیز تحول مییابد و رفتارشان دگرگون میشود. ولی این بدان معنی نیست که اقتصاد را یگانه عامل سازنده اخلاق اجتماع بدانیم و عوامل دیگر را نادیده پنداریم.
فردپرستان و سودجویان و پیروان مکتب کمونیسم، پیرامون مکارم اخلاق بحثی نکرده و در راه احیای تمایلات عالی انسان قدمی برنداشتهاند بلکه برعکس با حمایت افراطی و بیش از حدی که در جنبههای حیوانی و مادی کرده، جهات معنوی و ارزشهای انسانی را سرکوب کرده و به دست فراموشی سپردهاند. ولی پیامبران خدا عموماً و حضرت رسول اکرم(ص) خصوصاً به پرورش سجایای انسانی توجه مخصوص داشته و آن را از جمله وظایف اساسی خود میدانستند و سعی میکردند مردم را انسان به بار آورند و تمایلات عالی انسانی را نهادشان شکوفا سازند.
اولیاء گرامی همواره خاطر نشان مینمودند که خلقیات کریمه، خواسته و محبوب خدا و صفات ذمیمه، مطرود و مبغوض خدا است و برای آن که پیروان خود را از تعالی معنوی و کمال روحانی برخوردار سازند، آنان را به فراگرفتن مکارم اخلاق که مایه خشنودی خدا است تشویق میکردند و از گرایش به سیئات اخلاقی که باعث خشم الهی است، برحذر میداشتند.
حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: خدا دوستدار بزرگواری و کرائم اخلاق است و صفات پست را که نشانه فرومایگی است، دشمن میدارد.
حضرت صادق علیهالسلام فرمود: بر شما باد که در راه تخلّق به مکارم اخلاق بکوشید که خدا اخلاق کریمه را دوست و صفات ذمیمه را دشمن میدارد.
برای این که مسلمین از خودخواهی آزاد شوند و حس دگردوستی و همدردی با مردم در نهادشان شکوفا گردد و به صفات حمیده گرایش یابند، حضرت رسول اکرم(ص) در راه تعلیم و تربیت مردم از هر فرصتی استفاده میکرد، ارزشهای مکارم اخلاق را خاطر نشان فرموده و آنان را به سجایای انسانی تشویق میکرد.
حضرت رسول اکرم(ص) فرمود: کسی که صبح کند و به فکر یاری مسلمین و همدردی با آنان نباشد از گروه مسلمین شمرده نمیشود و کسی که استغاثه و استنصار مظلومی را بشنود و ندایش را پاسخ ندهد مسلمان نیست. و نیز فرمود: مؤمن نیست کسی که شب را سیر بخوابد و همسایهاش گرسنه.
حضرت صادق علیهالسلام فرمود: حق مؤمن بر مؤمن این است که در باطن او را دوست بدارد و با مال خویش یاریش کند و در غیاب او از خانوادهاش سرپرستی نماید و موقعی که مورد ستمی قرار گرفت، به حمایت او برخیزد و از دست ظالمش برهاند.
در جهان امروز از طرفی خداشناسی به سستی گراییده و نفوذ دین کاهش یافته و از طرف دیگر ضامن اجرای مکارم اخلاق ضعیف شده و خلأ سجایای انسانی و خلقیات کریمه به خوبی احساس میشود.
مؤمنین از این کمبود معنوی و انحطاط روحانی رنج میبرند و آرزو دارند که موجباتی فراهم آید هرچه زودتر بشر، خود را به کرائم اخلاق بیاراید.