جستجو
تنظیمات عمومی
دقیقا مطابق با مورد نوشتاری
جستجو در فهرست‌ها
جستجو در محتوی
انتخاب همه کتاب‌ها
سفر به کعبه جانان جلد اول
سفر به کعبه جانان جلد دوم
سفر به کعبه جانان جلد سوم
سفر به کعبه جانان جلد چهارم
تعلیم و تربیت و ارشاد
کعبه مصباح الطاهرین
مبدا و معاد
نبوت و امامت

گفتار بیست و سوم

انتقاد سازنده

حضرت صادق علیه‌السلام فرمود: وظیفه هر مسلمانی که به مقام اهل بیت عصمت معرفت دارد این است که در هر شب و روز اعمال خویش را به نفس خود عرضه دارد و خودش حسابرس خود باشد. اگر در کار‌‌های خود خوبی دید شکر خدای تعالی را بجای آرد و آن را افزایش دهد و اگر بدی دید از آن توبه کند و از پیشگاه الهی طلب عفو نماید.

کسی که میخواهد پاکیزه و نظیف باشد باید همه روزه تمام قسمت‌های بدن خود را مورد بررسی قرار دهد، قسمتی را که برای او قابل رؤیت است ببیند و پلیدی‌های آن را برطرف سازد و قسمتی را که برای او به طور مستقیم قابل رؤیت نیست مانند سر و صورت، از آیینه استفاده کند و خود را بر آن عرضه دارد و بدین وسیله روی و موی خود را پاکیزه و منظم دارد.

برای تزکیه نفس و برطرف ساختن پلیدی‌های معنوی، باید همین برنامه اجرا شود. کسی که می‌خواهد پاک زندگی کند و از عیوب اخلاقی مبرا شود، باید عقل خود را به کار اندازد و با چشم بصیرت خویشتن را مورد بررسی و انتقاد قرار دهد و به موازات تشخیص خویش از تشخیص دیگران نیز استفاده کند و بدین وسیله موجبات اصلاح خود را فراهم سازد.

در صدر اسلام بعضی از مسلمانان، این بررسی و کاوش را درباره سلامت فکر و تزکیه نفس انجام می‌دادند و برای آن که به وضع روحی خود پی ببرند و از چگونگی اخلاق و اعمال خویش آگاه گردند، خود را به صاحب‌نظران و افراد دانا عرضه می‌داشتند و از ایشان می‌خواستند که عیوب و نقایصشان را تذکر دهند و در مقابل این خدمت بزرگ انسانی درباره آنان دعای خیر می‌کردند و می‌گفتند رحمت الهی شامل حال کسی باد که مرا مورد عنایت خود قرار دهد و عیوب اخلاقیم را به من اهدا نماید.

گاهی اشخاص پاکدل و خیر‌خواه به طبع انسانی و شرافت نفسانی از خلق مذموم دیگران و مشاهده رفتار و گفتار نا‌پسند این و آن متأثر و رنجیده خاطر شده، به منظور دگر‌دوستی و انتباه آنان، خالصانه تذکر دهند و با حسن نیت انتقاد می‌نمایند، به این امید که متوجه اخلاق خویش شده و خود را اصلاح کنند و هر عیبی که در اخلاق و اعمال دارند برطرف سازند. این قسم انتقاد که منتقد، خود آغاز سخن می‌کند بدون این که شخص مورد

انتقاد خود خواسته باشد، برای اکثر مردم کم و بیش سنگین و گران است و انتقاد‌کنندگان اغلب با عکس‌العمل مواجه می‌گردند.

در این قبیل انتقاد‌‌ها عده بسیار معدودی ممکن است سنگینی انتقاد را تحمل کنند و آن را بپذیرند و از منتقد‌کننده تشکر کنند و یا خاموش باشند، ولی اکثر مردم از شنیدن این انتقاد ابتدایی ناراحت می‌شوند و گاهی خشمگین شده از خود دفاع می‌کنند و تمام مساعی خود را برای تصحیح عملی که انجام داده‌اند، به کار می‌برند تا خود را تبرئه کنند و برخی می‌کوشند تا ثابت کنند که عمل صحیح منحصراً همان بود که‌ ایشان انجام داده‌اند. گروهی به موازات دفاع از خود بر منتقد تاخته و با او پرخاش می‌کنند و درباره وی سخنان تند و زننده می‌گویند، گاهی کینه او را در دل گرفته و در صدد اعمال دشمنی و انتقام بر‌می‌آیند.

وقتی کسی را مخاطب قرار می‌دهیم باید به خاطر بیاوریم که روی سخن ما با یک فرد منطقی نیست بلکه سر و کار ما با یک وجود احساسی است؛ در برابر ما آفریده‌ای ایستاده است که عقایدش یک‌پارچه بی‌دلیل و محرک او غرور و خود‌پسندی است. انتقاد شراره خطرناکی است، برقی است که ممکن است در انبار باروت غرور تولید انفجار عظیم نماید.

حضرت حسن و حسین علیهما‌السلام به پیرمردی گذر کردند که مشغول ساختن وضو بود ولی نمی‌توانست خوب وضو بگیرد. به جای این که او را مورد انتقاد قرار دهند با هم به کشمکش پرداختند و درباره وضوی خود گفتگو کردند و به پیرمرد گفتند ما وضو می‌گیریم تو حَکَم باش و بگو کدام یک از ما خوب وضو می‌گیرد. سپس وضو گرفتند و از وضوی خود پرسش نمودند؛ آن پیرمرد که مطلب را فهمیده بود، گفت: وضوی هر دو نفر شما صحیح است، این پیرمرد جاهل است که وضوی خوب را نمی‌دانست و هم‌اکنون از شما دو نفر آموخت.

حسنین علیهما‌السلام به پیرمرد انتقاد نکردند و بی‌اطلاعی او را از دستور اسلام به رخش نیاوردند و درباره وضویی که ساخته بود، عملش را باطل نخواندند بلکه به نام حکَمیت، توجه او را به وضویش معطوف ساختند و غیر مستقیم نا‌درستی وضویش را به او فهماندند. نتیجه این انتقاد مؤدب و عاقلانه این شد که پیرمرد با صراحت به جهل خویش اعتراف کرد و وضوی صحیح را آموخت و با گشاده‌رویی از مهر آنان تشکر نمود.

اگر منتقد فقط به انگیزه کشف حقیقت و به منظور روشن شدن مطلب سخن گوید و اساس انتقادش صحیح و مستدل باشد و در نقد و بررسی، اصول ادب و اخلاق را رعایت کند و گفته‌هایش را با نرمی و ملایمت ادا نماید، اغلب با واکنش مطلوب و رضایت‌بخش مواجه می‌گردد.

اگر منتقد به انگیزه تفوق‌طلبی و برتری‌جویی انتقاد کند و بخواهد از این راه برطرف بحث خود غلبه کند و او را به قبول سخنانش وادار سازد و شخصیت طرف بحث را محترم نشمرد، هر‌چند انتقادش صحیح و مطابق با واقع شود، طرف بحث ناراحت شده و حالت دفاعی به خود می‌گیرد و در مقابل منتقد مقاومت کرده تا قدرت دارد در اثبات عقیده خود می‌کوشد.

این قبیل انتقاد‌ها نه تنها مفید و ثمر‌بخش نیست بلکه مضر و زیان‌بار است؛ آدمی را مطرود جامعه کرده و روابط دوستانه را بر هم می‌زند و مایه خصومت و دشمنی می‌شود و در پاره‌ای از موارد افراد را به انتقام‌جویی وادار می‌نماید.

حضرت امام هادی علیه‌السلام می‌فرماید: بحث‌های خصومت‌آمیز دوستی‌های کهن را از میان می‌برد و پیوند‌های محکم را می‌گشاید. در آیین اسلام چنین انتقاد از سیئات اخلاقی شناخته شده است. اولیاء دین پیروان خود را از داشتن این صفت بر‌حذر داشته‌اند؛ حتی در بعضی روایات خاطر نشان شده که ورود در بحث‌های خصومت‌آمیز با ایمان کامل سازگار نیست.

ادامه متن