جستجو
تنظیمات عمومی
دقیقا مطابق با مورد نوشتاری
جستجو در فهرست‌ها
جستجو در محتوی
انتخاب همه کتاب‌ها
سفر به کعبه جانان جلد اول
سفر به کعبه جانان جلد دوم
سفر به کعبه جانان جلد سوم
سفر به کعبه جانان جلد چهارم
تعلیم و تربیت و ارشاد
کعبه مصباح الطاهرین
مبدا و معاد
نبوت و امامت

گفتار بیست و هفتم

مبارزه با شومی و فال بد

در بین ملل و اقوام مختلف جهان، بعضی از چیز‌ها شوم شناخته شده و مردم به آن‌ها فال بد می‌زنند؛ مانند نحوست سیزده نزد بسیاری از ملل، صدای کلاغ نزد عرب‌ها و خواندن جغد نزد ایرانی‌ها. کسانی که به فال بد عقیده دارند اگر در معرض آن قرار گیرند، خود را گم کرده و دچار نگرانی و تشویش خاطر می‌گردند.

گاهی بعضی از این افراد بر اثر فال بد، چنان شخصیت و اطمینان خاطر را از دست داده، آزرده خاطر می‌شوند که زندگی بر آنان تلخ و ناگوار شده، گاهی یک عمر در رنج روحی به سر می‌برند.

فال بد برای کسانی که به آن عقیده دارند، یکی از عوامل مهم ایجاد نگرانی و تشویش خاطر است و اهمیت آن به اختلاف موارد و درجات شدت و ضعف نگرانی و همچنین طول مدت تفاوت دارد. بعضی از نگرانی‌های فال بد صاحبش را چند روز یا چند ماه و گاهی یک عمر دچار ناراحتی می‌کند.

دانشمندان عقیده دارند که فال بد، ساخته و پرداخته جهل بشر است و آن را یک آفت حقیقی و خطر واقعی نمی‌دانند. فال بد یک نوع تلقین رنج‌آوری است که صفحه خاطر مردم ضعیف و جاهل را تیره می‌کند و شومی آن جز ناراحتی و نگرانی چیز دیگری نیست.

پیشوایان مذهبی برای فال بد واقعیتی نمی‌شناسند ولی اگر کسی به آن معتقد شد و این امر غیر واقعی را مهم و حقیقی تلقی کرد، دچار نگرانی و اضطراب خواهد شد. بدیهی است که این نگرانی و اضطراب یک واقعیت روانی است و می‌تواند منشأ بیماری‌ها و ضرر‌هایی در جسم و جان گردد. حضرت علی(ع) می‌فرماید: «فال بد یک امر واقعی نیست».

حوادث ناگواری که در بعضی مواقع پیش می‌آید، در نظام خلقت علل منظمی دارد و مربوط به فال بد نیست. اخلاق زشت و رفتار نا‌پسند مردم است که موجب پدید آمدن پاره‌ای از حوادث نا‌مطلوبی می‌گردد و جهال آن را به حساب فال بد می‌گذارند.

قرآن شریف این مطلب مهم روانی را در ضمن شرح یک قصهٔ مختصر با عبارت کوتاهی در آیات ۱۸ و ۱۹ از سوره یس بیان فرموده است: چند نفر از رجال الهی برای دعوت و تربیت مردم قریه‌ای به پا خاستند. مردم نادان ایشان را به دروغ‌گویی متهم کردند و به این هم قانع نشدند، «قَالُوا إِنَّا تَطَیِّرْنَا بِکُمْ»؛ گفتند: به درستی که ما شما را به فال بد گرفتیم؛ «قَالُوا طَائِرُکُمْ مَعَکُمْ أئِن ذُکِّرتُم»؛ رجال الهی گفتند: منشأ شومی شما با شماست؛ یعنی شومی و نحوست در ضمیر شما و در اخلاق بد و رفتار نا‌پسند شما، در عقاید باطل و افکار منحرف خود شماست اگر خواهید از این شومی خلاص شوید، خود را اصلاح کنید.

کسانی که به فال بد عقیده دارند اگر در معرض آن قرار گیرند، دچار نگرانی و تشویش خاطر می‌شوند و این اضطراب در ضمیرشان عقده‌ای به وجود می‌آورد که موجب ناراحتی روح می‌گردد. چنان که قبلاً ذکر شد، این عقده‌های روانی نه تنها مایهٔ ناراحتی فکر و تشویش خاطر است بلکه در بدن نیز اثر می‌گذارد و می‌تواند منشأ بیماری‌های مختلفی گردد.

روزگاری که بشر جاهل بود و نمی‌توانست علل حوادث عالم را درک کند، به پناه اوهام می‌رفت و سخن خرافی می‌گفت. یکی از آن اوهام فال بد است که بر اثر تلقین‌های مکرر در قرن‌های متمادی از نسل‌های سابق به نسل بعد منتقل شد و امروز هم بعضی از مردم به آن عقیده دارند و اگر درباره کسی یا چیزی فال بد زنند، دچار تشویش خاطر می‌گردند.

باید به چنین بیماران گفت: فال بد واقعیتی ندارد لیکن حالات روحی شما نسبت به قبول یا رد آن، یک امر واقعی است. شما هستید که اگر آن را قبول نکنید از نگرانی مصونید و اگر آن را بپذیرید و این امر غیر واقعی را حقیقی تلقی کنید، در باطن خویش آتشی می‌افروزید که باید در آن آتش بسوزید و جسم و جان خویشتن را تباه کنید؛ بنابراین فال یک امر واقعی نیست ولی طرز تفکر ما نسبت بدان‌ها اهمیت دارد؛ اگر با شهامت و شجاعت و اعتماد به نفس با آن‌ها روبرو شویم، ضرری عاید جسم و جان ما نخواهد شد لیکن اگر بدان‌ها میدان دهیم و خود را فرمانبردار آن‌ها سازیم، در اندک مدتی بر اعصاب و شخصیت ما غلبه کرده و سلامت جسمی و روحی ما را مختل می‌سازند.

در چهارده قرن قبل اولیای بزرگ اسلام برای نگرانی مردم با همین منطق علمی سخن گفته و حالات روحی کسانی را که بر اثر فال بد دچار اضطراب می‌شدند، تجزیه و تحلیل کرده‌اند.

حضرت صادق(ع) به شخصی فرمود: قوت و ضعف فال بد در روان تو با وضع روحی و عقیده قلبی‌ات بستگی دارد، اگر آن را سست و نا‌چیز بگیری اثر آن نیز در تو سست و نا‌چیز خواهد بود ولی اگر آن را مهم و مؤثر تلقی کنی، اثر آن نیز در تو شدید و مهم خواهد شد. می‌بینیم که در این حدیث حضرت صادق(ع) بر اساس علم سخن گفته و در بیان خود به منطق علمی روانشناسی تکیه فرموده است.

ادامه متن